من فراموش کردم ضربدری یاهو که پنجره را ببندم و جاسوس کنجکاو من جاسوسی کند و مخفیانه خودارضایی کند
دختر تصمیم به بازنشستگی و لمس کلاه خود با لمس های آرام گرفت ، اما فراموش کرد که پرده را روی ضربدری یاهو پنجره ببندید و بعد همسایه ای از آن عبور کرد. من نور را در پنجره دیدم و تصمیم گرفتم نگاه کنم ، و آنجا اتفاق می افتد ، خوب ، بنابراین من تصمیم گرفتم که از آن پشتیبانی کنم ، به اصطلاح. وی کالباس را بیرون آورد و در حالی که بیرون پنجره را نگاه می کرد ، عرق کرد. تقریباً بلافاصله تمام شد ، لباس پوشیدند و به آشپزخانه رفتند و مرد با بیان خوشبختی روی صورتش ، مانند یک شامگاه بیرون ، به خانه خود رفت.