در حومه اقیانوس متروک ، یک مرد بالغ یک کودک زانو ضربدری واقعی زده را در دهان می کوبد
یک مرد بالغ با ترفند کمی استراحت را با خودش به ارمغان آورد و او لحظه ای را که مجبور شد سفر را با دهان یا گاو خود انجام دهد فهمید. همه چیز از ساحل وحشی شروع شد ، وقتی که آنها وقت خود را با یکدیگر می گذراندند و پیرمردی عضو را می کشید ، قرار بود برنزه ای بگیرد ، اما دختر همه چیز را به طور دیگری فهمید و بدون اینکه بیشتر آدمی کند روی زانوهایش جلوی او نشسته است ، آن را در دهانش گرفت و شروع ضربدری واقعی به مکیدن کرد.