در روز تولد نامادری خود به دار آویخته شد ، به جای هدیه ، از او خواست که چشمان خود را ببندد و سکس چت ضربدری آن را در دست خود نگه دارد
پس از ترک بازار ، وی تصمیم گرفت که مادر ناپدری را برطرف کند و از او خواسته شد چشمان خود را ببندد ، مانند تهیه یک هدیه غافلگیرانه برای او. این زن مدت طولانی انتظار چشم هایش را بست و دستش را دراز کرد ، اما سکس چت ضربدری به جای قوطی ، احساس کرد که پله هایش گرم و سرد است. من شروع به قسم خوردن و سریعتر برای مبارزه با او کردم ، اما در ذهنم خاطرات خروس او وجود داشت.