همسایه به آجیل رفت ، وقتی دختر شروع به خیس کردن به سمت هدف کرد ، او را از شیلنگ پاشید و ادعای تصادف ضربدری خانوادگی کرد.
یک قایق قایق در باغ آبیاری می شد ضربدری خانوادگی و یکی از همسایگان کوچک در همان نزدیکی مشغول انجام تمرینات صبحگاهی بود و غرق می شد و تصمیم می گرفت سرگرم کننده باشد و جریانی از آب را بر روی آن فرستاد. همه آنها خیس و جیغ می زدند ، و من مجبور شدم مثل یک تصادف وانمود کنم ، اما وقتی که شروع به پوشیدن کردم ، در شوک ، اولین چیزی که او پیراهن خود را برداشت ، به او داد تا بپوشاند. او تصمیم گرفت تا شلنگی را که آب آن شروع به آب کرده بود ، متقابلا و مصادره کند.