نوک سینه های پوشش زیبا روی مرد توانا شکوفا می شود که آنها را برای چند ضربدری باحال قوطی آبجو اغوا می کند
مردی به خواهرزاده خود در شهر آمد که در آن تدریس می کرد و او در حال گذر بود و پدر و مادرش هتل را تحویل دادند ، بنابراین او کمی عسل آورد و در عوض برای او آبجو خواست. دایی او با عجله در اتوبوس خود لبخند کور لبخندی زد ، احتمالاً شوخی بود که از چنین درخواستهایی عقب مانده است ، بنابراین باید برای آبجو درآمد کسب کنید ، چه می توانید به من بدهید؟ دختر خروجی خود را بسته و سینه خود را با کلمات نشان داد ، امیدوارم که شما از هیچ چیز داغ خودداری کنید ، من همه چیز را با خودم دارم و اگر چیزی وجود دارد ، خیلی مرطوب هستم ، به محض ورود به من نگاهم ایستاد. سپس او چاره ای جز این نداشت که موز خود را به واقعیت تبدیل کند و کیف را روی آن بگذارد و او را به رختخواب تعقیب کند و او را در محل قرار داد ، اما او ابتدا در محل قرار گرفت ، اما ابتدا او درخواست پول برای چند بسته ضربدری باحال بالتیک 7 کرد تا با فشار بیشتری به سر او وارد شود.