مریم من شما را با یک دوست از دست دادم و حالا باید پاهای خود را در مقابل او پهن کنید یا ضربدری فامیلی پول زیادی از دست می دهید
شخص قبل از عروسی به اتاق عروس رفت ، ضربدری فامیلی من شروع به نادیده گرفتن او کردم که نباید او را از قبل ببینم. اما آن مرد غمگین دست خود را تکان داد و گفت ، مریم عزیزم ، اکنون من آن را نخواهم گرفت ، کارتم را گم کردم و اکنون دو راه برای خارج شدن از این وضعیت وجود دارد ، یا آن چیزی که شما دارید ، یا باید تمام پولهای معوقه را به عروسی بدهید. این دختر پیشانی را به صورت خود زد ، لباسش را بالا برد ، به تخت افتاد ، بیدمشک را در کف دستش سیلی زد و به او دستور داد که آماده است.