کتابدار سرطان در اتاق عقب تکیه داده است و شروع به برق زدن و فریاد ضربدری سکس زدن جنسی از بالا کرده است
مردی جوان به كتاب پادشاهی آمد تا ادبیات را به خانه ببرد ، ارتباط خود را با زنان بهبود ببخشد ، وگرنه ماجراهای جنسی توسعه نیافت ، استاد من کمی احمق شد. او تصمیم می گیرد دانش جمع کند ، سپس کتابدار زیبا به جلو و عقب می رود ضربدری سکس ، اما چشم چشم او را بالا نمی برد. او آن را تاشو كرد و بدون آنكه فاصله زيادی داشته باشد ، آن را در اتاق پشتی كه مستقیماً در رقص او بود ، از بین برد و با دنك او را به مهبل خود كشید.