لوچارا در عینک مکاتبات عروس را در حالی که با جبهه چپ در تماس بود ، دید و خانه را دعوت کرد داستانسکس ضربدری تا با همسرش ازدواج کند
لوچارا وقتی در تماس با مکاتبات با یک مرد غریبه را دید ، چگونه نمی خواست عروس را مجازات داستانسکس ضربدری کند. او را صدا کرد و او را به خانه خود دعوت کرد ، در مورد روسپی خود به دوست دخترش گفت و تصمیم به اتحاد مجدد آنها گرفت. اما همانطور که مشخص شد ، دختر هرگز او را فریب نداد و مکاتبات فقط برای کشتن زمان در محل کار است. چه احساسی داشت وقتی جلوی چشمانش رابطه جنسی داشت و با شور و شوق او را بوسید و با سپاس از همدیگر به پایان رسید ، به طوری که مردم قشر او را مانند دوست نه لیسیدند.