دختر تیره و لاغر و تنهایی لعنت می ضربدری باجناقها کند که در دوربین لعنت می کند تا بچه های جوان را زیر یک تله لرزاند و رقص کند
یک بیوه مجرد در غروب بدون همسر در امور نادرست دین خود کار می کند و نگران استروک پوست روی دوربین هایی است که پاهای او را جلوی پیرزن بازنشسته نشسته است. ضربدری باجناقها میانبر موسیقی و موسیقی تاشکند بر روی آن کار می کند ، سعی می کند به خوبی زیر آن حرکت کند ، اما به نظر من معلوم شد که خیلی بد است.