او مسئول یک دیلدو بود که من در کیفش پیدا زن ضربدری کردم و حوله جلوی چشمانش افتاد
او به طور تصادفی یک کیرمصنوعی عظیم را در کیف خود پیدا می کند و شروع به ابراز نارضایتی خود از چیز کوچک شگفت انگیز می کند که اتفاقاً یک بار حوله را در زمان دردسر فرو می کند. نیم دقیقه آرام کردن ، چشمان حیرت آور کشاورز ، و بررسی تمام زن ضربدری خم های زیبایی زن ، و سپس کمی چسباندن از شلوار خود را از طریق پرواز از او بیرون می کند ، شروع به رشد گنگ در مقابل او می کند.