یک پیرزن روستایی با لباس زیر خود چرمی را به جورجی جلا می دهد و در مزرعه ای از سکس فامیلی ضربدری ذرت لعنتی می دهد
پیرزن در حال چرخش در اطراف ذرت بود ، لایه برداری از حشرات مضر برای محصول مزرعه ، و کارگر گرجی که توسط شوهرش اجیر شده سکس فامیلی ضربدری بود چمن های اطراف آن را پاشید. در خیابان گرما وجود داشت ، بنابراین او فقط شورت می پوشید ، و بسیاری از غذاها در حال خالی شدن بودند ، و به همین ترتیب مادربزرگ به وسایل شخصی خود نگاه می کرد. او گفت كه بدون لباس شلوار ، و با لباس برهنه در عرق ، لباس پوشيده بود و به اطراف نگاه كرد كه گويا كسي با انگشت خود را به طرف خودش نياورد ، و كت را باز كرد. سپس آن مرد شاد مانند ملخ به طرف او دوید و شورت های سفید خود را در حال حرکت از روی آن درآورد.