یک خانم از ضربدریسکس مطب رفت و با احساس حیرت آور منتقل شده توسط یک غریبه که او را به جمعیت فشار داده بود رفت و پیراهن خود را پاره کرد
خانم مادام مانند هر کس برای خانواده خود در ضربدریسکس قطار به خانه می رفت ، اما امروز پایان دادن به او امروز شوکی بزرگ برای او بود ، زیرا یک دیوانه وار بی ادب شروع به لذت بردن از او در میان جمعیت کرد. او بلوز خود را پاره کرد و برای احساس گاو نرفت ، و از صعود به لباس زیرش لذت برد ، اما پس از آنکه پایین آمد ، لبهایش را با عصبانیت سیلی زد و سپس صبر کرد. در حالی که او بر روی الاغ شلوار را پاره کرد ، آن مرد در بین کیکها نفوذ کرد و تقریباً در شکلات توخالی لعنتی شد و به روده پایان داد.