عزیزم را به هم نزنید ، خیلی زود تمام شد ، باور پارتی ضربدری کنید ، باید پول بدست آوریم
آن پسر دوست پسر خود را به مبل گره زد و دوستی را با کلمات به اتاق دعوت کرد ، شما ده دقیقه فرصت دارید با او برخورد کنید. این دختر ، گیجی ، نمی داند چه اتفاقی می افتد تا زمانی که شلاق سمت چپ سعی کند شورت خود را بیرون بکشد. سپس او شروع به توانایی ضربه زدن به پاهای خود می کند ، در این زمان ، معشوقش روی گوش هایش دراز کشید و شروع پارتی ضربدری به زمزمه کردن با کلمات عجیب کرد ، مثل اینکه او را برای پول فروخت و به آن احتیاج داشت ، بنابراین آنها باید صبور بودند.