دختری که بی سر و صدا با شورت در داخل توالت پرتاب شد ، مظفر وارد فیلم ضربدری صحنه شد و گونه را به او داد.
زن جوان قزاق که به شدت می خواست گریه کند ، به دیدار دوست پسرش می رفت ، قبلاً کاملاً غیرقابل تحمل بود ، در جهت می لرزید و از اسهال رنج می برد. او از داخل کابین بیرون رفت و کف دستشویی خود را شست ، دوباره برگشت و فیلم ضربدری شروع به نوشتن کرد ، در این لحظه هل وارد شد ، با پیپسکا آویزان شد. او خواست که دهان خود را باز کند و وقتی دختر با چشمان بسته باز شد ، با زبانش احساس نیش سل کرد. چه کسی به گلو هجوم آورد ، اما در طی زمان از عبور آسمان جلوگیری کرد ، به منظور جلوگیری از رفلکس گگ.