او مادر را برای تعطیلات آخر هفته در محل کار خود ترک کرد و دخترش را به همراه هم اتاقی اش ترک کرد و آن دختر حیله گر مغز خود را ضربدری داستان کاملاً خسته کرد و ناپدری او با دختر در الاغ رابطه جنسی داشت.
دختر با یک سؤال به ناپدری خود فرار کرد و مادرش کجاست ، وی به او گفت که مادرش ضربدری داستان برای او احترام گذاشته و قرار است کل آخر هفته را در یک شهر دیگر کار کند. سپس دختر لبخند ناخوشایندی زد ، زیرا در ذهن هوشمند او طرحی تدوین شده است تا بتواند به راحتی از ناپدری خود پول بیرون بکشد و او را با کمک اخاذی بیشتر کنترل کند. او شروع می کند به طرز سرسختانه او را اغوا می کند ، البته ، یک مرد بالغ نمی تواند چنین فشارهایی را از طرف یک دختر دلبسته تحمل کند و با او رابطه جنسی برقرار کند ، تا او را از بی گناهی محروم کند. او شروع به درخواست پول از او می کند ، وگرنه مادر همه چیز در مورد رابطه آنها را کشف می کند.