یک دختر کردن ضربدری کوچک خجالتی که چشمانش را پوشانده است ، به ایستادن کمک می کند ، یک پا شجاع با یک واحد بلند می پوشد
او یک دوش آرام گرفت ، سپس شروع به تمیز کردن خود کرد ، در این زمان تصمیم گرفت از پهلو به حمام برود ، اما پایش را گرفت و روی کاشی ها فرو ریخت. بحران استخوان باعث حرکت مغز شد. از خواب بیدار نشد و دوم شکست خورد. مقرر شد کمک بخواهیم ، اما متأسفانه کسی نشنیده ، از شر گلو خلاص شد و با کردن ضربدری صدای بلند فریاد زد ، یکی از اعضای خانواده فرار کرد. پس از ورود به اتاق این عبارت گفت: "پروردگارا ، شما برهنه هستید ، حداقل خود را بپوشانید و به او کمک کنید تا برخیزد و بنشیند."