پدر با دخترش در حال مستی در خلال بچه های خود بازی کرد و تعدادی از سکوهای جانبی را به داخل گهواره فیلم داستانی ضربدری خود کوبید
پس از بازگشت صبح از شیفت شب ، پدر آسیاب خسته بود ، بو بو می داد ، به سمت اتاق دخترش می رود و می فهمید که چقدر مست او حتی به ضرب و شتم او نیز پاسخی نداده است و گربه های لخت او را با پاهای خود نمی پوشاند. او تصمیم گرفت تا برای آینده درس بخواند ، بنابراین جلوی جبهه را بدون مراقبت نخواهد گذاشت و به روز خوبی می بخشد. شلوار جین را پرت کرد و کنار او گذاشت و مطمئن شد که به هیچ وجه پاسخی نداده و لغزش و پوست کنده شده است ، در پایان آن را بر روی سینه ها پخش کرد به خصوص برای درک اینکه چه کسی با او فیلم داستانی ضربدری رابطه جنسی دارد.