در یک همکار با داستان س ضربدری کتابهای درسی گیر کرده و دوستش را با پییلولکین تماشا می کنید
هنگامی که او بدون تماس با دوستش به خانه آمد ، درب جلو بسته نشده است ، وارد اتاق شد و صدای جیر جیر غیرمعمول را شنید ، داستان س ضربدری و این یک مبل قدیمی بود. او بی سر و صدا درب خود را به اتاق باز کرد ، در یخ زدگی در جای خود قرار گرفت و ترس از گرفتار شدن و ذهن هیجان او را وادار کرد تا دست خود را در لباس زیر خود بگذارد و آنچه را که در سکوت رخ داده بود را تماشا کند.