او یک زن را داستان س ضربدری خفه می کند ، محدود ، چشم بسته می کند و بند دست خود را با دست دوم کاهش می دهد
بابا به یک جلسه منظم آمد و فکر کرد که ملاقات عاشقان ناشناس وجود دارد که درد کمی برای بدن او دارند. اما همانطور که معلوم شد ، وی اطلاعیه را در این پست کاملاً نخوانده است ، که می گوید این جلسه نیست ، بلکه این رویه دردناک بود. بنابراین ، هفته ها او را با پارچه چشم قرمز روی پارچه گره زده بود داستان س ضربدری و شروع به قلدری کرد.