وقتی پدر سکسضربدری و مادرشان ممنوعیت ملاقات آنها بودند ، شجاع آتیلا در یک انبار مجهز با یک جوان Gunai ملاقات کرد
کشاورز مرد را از نزدیک شدن به دخترش محروم کرد ، زیرا شایعاتی در اطراف وی در روستا پخش می شود ، به گونه ای که او را اغوا می کند و ارزش محصول جوان را برای دامادها کاهش می دهد تا بتواند حرمسرا به دست آورد. اما این شایعات درست نبود ، زیرا او برای اولین بار با دخترش رابطه جنسی برقرار کرد و هنوز هم به طور پنهانی او را در انبار ملاقات کرد. او همچنین می خواهد دست او را بگیرد و با او ازدواج کند ، اما اینکه آیا پدرش به آنها اجازه می دهد در خوشبختی خود موفق شوند یا برعکس ، تا حد سکسضربدری زیادی دخالت می کنند.