دختر در در نشست و گوش کرد و به مادرم نگاه کرد که با هااله در ضربدری باجناق ها حال لعنتی است
دختر در ضربدری باجناق ها حال شستشو بود و او نشنید که مادر چگونه با پسرش آمد ، حمام را روی مبل دراز کشید و به فیلم برگشت ، جایی که این زوج عاشق شدند. خون او به بیدمشک او چسبیده بود و عصبانی شد و شروع به ماساژ دادن گوشت مرطوب بین لب هایش کرد. هنگامی که مادرش به طور ناگهانی ناله ای شنید ، بی سر و صدا وارد اتاق خود شد و در ورودی منزجر شد ، شروع به استمناء کرد و دختر خودبخود یا مهربان پرونده را آتش زد.