شرور مست در اطراف گوساله های یک دوست مقید می چرخید ، داستان سكس ضربدري زنم یک بازنده در کارت های جلوی او
این مردها نشسته بودند و شاخ و برگ بازی می کردند و وقتی یکی از آنها داستان سكس ضربدري زنم مقدار زیادی از دست داد و به شوخی گفت که برای عروسش بازی می کند که در کنار او نشسته است بازی می کند ، فکر نمی کرد غواصی همه چیز را جدی بگیرد. هنگامی که آنها شروع به آزار و اذیت او کردند ، داماد سعی کرد واسطه کند ، اما متأسفانه وی یک بطری را روی سر خود قرار داد و هوشیاری خود را از دست داد ، دوباره آگاهی پیدا کرد و از قبل محکم به نوار روی یک صندلی وصل شده بود. اخوان در هر حفره ای قرار داشت ، عاشق فریاد می زد و از او درخواست کمک می کرد و او فقط باید در روح خود قسم بخورد و این چیز احمقانه را تماشا کند.