چنگال بلند از زیر او اشک میریزد ، مردی چاق در زیر شلوار خود را به شدت دردناکی ضربدری واقعی در عقب می پاشید.
آن مرد ، مثل کمد محکم ، مادام را فریاد زد روی زمین و شروع به کلیک روی دروازه عقب کرد. من شورت او را برنمی گردم و سوراخ خستگی قوی ای ندارم. این قهرمان سعی کرد تا حرامزاده را از خودش دور کند ، اما متأسفانه توده بدن وی به حدی بود که مانند یک مورچه زیر یک تکه بیکن به نظر می رسید. من مجبور شدم تحمل کنم ، همه کاری که او انجام داد ، اتفاقات خوب سریعتر از آنچه انتظار می رفت ضربدری واقعی پایان یافت ، دوست ما ضعیف بود.