او درس می آموزد ، هل می آید ، سرطان را روی میز خرد می زن ضربدری کند و تخم مرغ های خرد شده را روی واژن مرطوب خود می خرد
این دختر عصر عصر در خانه درس می داد ، اما کشاورز گروهش که از سر کار برگشت و آرزوی جفت گیری را داشت ، با او مداخله کرد. او نتوانست آن را پایین بیاورد زن ضربدری ، و در موجی از شهوت ، او شورت را پاره کرد ، یک خروس بزرگ را به کلاه کشاند و سرطان خود را روی میز تحسین کرد. به محض اینکه احساس کردم نفوذ جهانی یک سر صاف دیوارهای آن را از یکدیگر جدا می کند ، اجازه دادم آن را با صدای بلند بلند کنم.