یک مرد تحویل نامه از زیرزمین بیدمشک یک کارمند حسابداری را لگد می زند و کردن ضربدری مرگ را بر روی چهره ای زیبا در زیر آن پخش می کند
مرد زایمان نامه ای را از زیرزمین به طبقه بالا آورد ، جایی که یک سبزه گمشده از دفترداری به تنهایی ، سکته زیبایی را در یک دفتر متروکه دید ، در حالی که او پاهای خود را پهن کرده و انگشت خود را در دست داشت ، به شکاف صورتی اشاره کرد. او نامه ها را کنار گذاشت ، کردن ضربدری در مقابل او چمباتمه زد ، شورت را به سمت پایین هل داد ، زبان خود را روی پابویکت آویزان کرد و آن را چشید. او به طعم شهد روی آورد ، که او برای زندگی به یاد آورد و ورودی با بازی انگشتانی که در ارگاسم با کلیتوریس ملاقات می کردند ، رفت و سپس همه چیز طبق دستورالعمل ها بود. واژن ، اندام خاردار نشت یافته و پوسته پوسته ، بلعیده و بلعیده شد تا مایعات سفید ننگ آن را پراکنده نکنند.