پیرمرد هنگامی ضربدری باحال که مادر بزرگ برهنه خود را با یک خروس در حمام گرفت و کمی به هم ریخته بود گیج شد
پیرامون دوش گرفتن ، پیرمرد آهنگ خوب را غافلگیر کرد ، هنگامی که صدای خفه شدن درب را شنید ، چرخید و دید نوه نیمه برهنه خود را که بدون آنکه چشم خود را بالا بکشد به آلت تناسلی خود خیره شده است. مردی پشت سر خود را پنهان کرد و از او پرسید که چه کاری انجام می دهد ، و واقعاً نمی تواند منتظر بیرون آمدن من باشد ، که دختر با اشتیاق جواب داده بود ، نه ، من نمی توانستم روی پایه قرار بگیرم. او از حوله خلاص شد و شروع به تپش شکاف جلوی او کرد ، و او در شوک عمیقی بود ، اما پیزون به آرامی شروع به بلند شدن کرد و سپس پسر کوچک وارد حمام ضربدری باحال خود شد و شروع به مکیدن کرد.