دانش آموز منصور پس از مدرسه ، معلمی به ضربدری فامیلی زبان روسی را در سفره معلم مبتلا به سرطان قرار داد
منصور جوان قزاق است ، خوب تحصیل نمی کند ، والدینش همیشه نگران معلم روسی وی هستند ، اما بالاخره صبر وی منفجر شده و پس از پایان کلاسها ، وارد کلاس می شود و در پشت سر خود را ضربدری فامیلی می بندد. این خانم متعجب است و کمی نگران سبک بودن است اما انتظار بیشتری از کودک دارد. او فكر كرد كه منتظر است وقتی مرد با لبان خود به گردن خیره شد و دستش به جستجوی جهشی كوچك به نام کلیتوریس به شلوار داخلی خود در زیر دامن خود امتداد داشت و من آن را احساس كردم و شروع به فشردن آن با كلاه كردم.