کودک چشم آبی از ضربدری مامان یک فرار بسیار هیجان برگشت و داماد را روشن کرد
یک ورزشکار هر روز صبح به دویدن می رود و حدود یک ساعت ناپدید می شود ، داماد می ضربدری مامان تواند صبحانه خوبی بخورد و از آن لذت ببرد. پس از بازگشت ، او خیس در خاكستر شد و به بطری كفیر در دستانش چسبید. به طوری که بعد از مکش قدرت خود را دوباره به دست می آورد و همچنان خرد شده به صورت واژن خرد می شود.