عوضی که روی بالکن روی تشک قابل داستانسکس ضربدری حمل فاک می کرد ، آشکارا پریشان می شود و خودارضایی می کرد
عوضی آنقدر نازک است که وقتی آنها با او رابطه جنسی برقرار کردند ، صدایی ناشنوا از لگن بیرون آمد ، در پله ها می شنوید که چگونه داستانسکس ضربدری استخوان های او آزار دهنده بودند. اما این حداقل احمق را متوقف نکرد؛ او همچنان به فشار دادن خروس عمیق تر و عمیق تر ادامه می داد. از قبل آماده کنید ، تختخواب را از رختخواب بیرون آورده و آن را به طبقه هفتم ببرید. آنها برای رابطه جنسی یک علفزار را قرار دادند و همه چیز شروع شد تا اینکه مردم به چشمانشان در دروازه چسبیده و تا پایان چشم خود را نگرفتند.