غریبه بی سر و صدا از درون درهای باز به ضربدری داستان داخل اتاق دخترانه وارد شد و در خواب او را گشود
هنگامی که همسایگان می گذرند ، شخص کمی متوجه درب معلق می شود و تصمیم می گیرد که اوقات خود را در داخل خانه بگذراند ، ممکن است کسی به کمک نیاز داشته باشد. به محض ورود به کلبه غریبه ، او با بینی خود بوی دود مشروبات الکلی و دختری را که در تشک روی تخت خوابیده بود ، بو کرد. وی به ضربدری داستان این نتیجه رسید که او دیر به خانه برگشته است ، به سختی روی پاهای خود ایستاده است و فراموش کرده است که در را قفل کند و به همین دلیل ، تشنج های شوم در انتظار او بودند و عضو خود را به آرامی محکم می کشیدند.