او نویسنده را در گودال گرم یكی از دختران خواب آلود قرار داد و بی سکی ضربدری سر و صدا وارد اتاق آنها شد
دختران وقتی صدا کردند که پدر آزار دهنده شروع به چاقو زدن با یکی از آنها کرد ، با دست سکی ضربدری خود سرگردان شد و وقتی متوجه شد نامناسب است ، دختر خود را بیدار کرد و یک آلت تناسلی چسبناک به او نشان داد. او چشمان خود را بدون آزار و اذیت بیشتر خرد کرد و شروع به مکیدن کرد ، و برای اولین بار این کار را ندید و هر بار که یکی از آنها به این تسلیم شد. او قبلاً خوابیده بود ، تا اینکه همه کارها را درست انجام داد و آن مرد را به وجد آورد ، لباس و لباس را به خواب برد.