پیرمردی که یک همسایه کردن ضربدری جوان را در دست دارد ، در ورودی خود یکی از اعضای پیازها و پنجه هایش را استراحت کرد
ناله پیر ، صدای درگاه را شنید ، صعود کرد و از میان گاو نر نگاه کرد ، روی درگاه یک همسایه جوان در مقابل سینه های کامل و غنیمت ایستاده بود. با خوشحالی در را باز کرد و وارد آن شد. او پرسید که چرا او آمد ، لبخند شیرین و دامن بلند و بدون شلوار ، بنابراین مرد بلافاصله همه چیز را فهمید و شروع به چین و چروک سینه های خود کرد کردن ضربدری ، با انتخاب انگشت بیدمشک خود را انتخاب کرد. سپس یک اندام کوچک بیرون آمد و در دهان شیرین او افتاد.