پیرمرد حیرت انگیز دهان نوه دوست داشتنی خود را به لولا کوچک ضربدری فامیلی وصل کرد و سر خود را در دستان خود نگه داشت
پدربزرگ به دفتر نوه خود آمد ، جایی که برای بدست آوردن توضیحات درباره از دست دادن پس انداز بازنشستگی خود کار می کند و او شروع به بهانه می کند که همه چیز به زودی باز خواهد گشت ، صرفاً در تجارت و اکنون مدیر یک شرکت کوچک سرمایه گذاری کرده و پیرمرد شروع به پرسیدن از وی درمورد چه نوع استفاده از شرکت خود می کند. سپس توضیح داد که آیا او در پشت میز را بسته است و وقتی جواب مثبتی دریافت کرد ، بلافاصله لباس ، سینه بند و شورت را کاملاً برهنه انداخت و به سمت پدربزرگ تلخ او رفت. خشم مسیر رحمت را خراب کرد و بازوهایش به سینه کوچکش کشید ، دهان پوسیده اش را در نوک سینه های قهوه ای حفر کرد ، سپس خانم در مقابل او زانو زد و سرش را با ضربدری فامیلی دستان محکم کرد و یک دهان کم عمق را روی مفصل برجسته قرار داد.