پنجه های دانش ضربدری خفن آموز Vziatorast در دروازه ، تلاش می کند تا سینه را بیرون بکشد و او را ابتدا وروجک را هل می دهد
یک فقیر گیر در راه یک جوان دانشجویی گیر کرده است ، سعی می کند با کلمات او را اغوا کند ، اما متأسفانه هیچ اتفاقی نیفتاد و او را به سمت تعظیم ، به سمت دروازه سوق داد. در قسمت ناآرام ضربدری خفن او سعی کرد کت خود را بپوشد و قفسه سینه اش را بگیرد ، اما او مرد جوان را به پایین هل داد و نفهمید که چنین شخصیت بی پروا چگونه می تواند باشد. اما پس از چند دقیقه ، آنها به سولاریوم رسیدند ، جایی که او به آفتاب رفت و به محض اینکه دختر را خاموش کرد ، پسر پسر در اتاق را جدا کرد و داخل آن قفل کرد.