وارد اتاق شدم و دیدم مادربزرگم با اسباب داستان سکس ضربدری با خواهرم بازی مقعد و تقریباً استمناء می کند
او به جده در دهکده آمد ، بدون آنکه کوب کند ، به اتاق او رفت و هنگامی که در را باز کرد ، احساس مریضی داشت. یک خانم فاسد احساس کرد که یک گربه خاکستری را با یک اسباب بازی برای حیوانات اهلی می کند. او هنوز زحمت کشید ، اما او را ترک نکرد داستان سکس ضربدری با خواهرم ، او را بی سر و صدا زیر درب تماشا کرد ، و او می خواست ببیند که چگونه این همه به پایان می رسد ، و اگر او می تواند آن را تمام کند و اگر چنین باشد ، دنیای او وارونه خواهد شد.