آدم ربایان یهودی سعی کردند با یک غریبه ساندویچ بگیرند ، اما هیچ چیزی از آن نتیجه ضربدری داستان نمی گرفت
یهودیان ، به روش قدیمی ، تصمیم گرفتند ساندویچ را با یک بانوی بنددار ، که خریداری شده بود ، درست کنند ، اما معلوم شد که آنها نمی توانستند خود را شکنجه کنند ، به هر دو طرف نزدیک ضربدری داستان شدند و استخوان ها را گرفتند ، و به نوبه خود جنگیدند. او عمداً وانمود کرد که او یک هیولا دست و پا چلفتی است ، زیرا به دلیل حرص و آز بودن ، یهودیان را در قلب خود متنفر می کرد ، تا همیشه اجازه ندهند تاکسی پس از عمل به خانه برگردد.