ناپدری جورجیایی بیدمشک هم اتاقی دختر دختر روسی در آشپزخانه را لمس می کند ضربدری خانوادگی و دختری را برای یک هدف آزار می دهد
وی منتظر ماند تا مادر گرجستانی یک روز در غرفه شغل خود را ترک کند ، وقتی دخترش از مدرسه آمد ، و او شروع به چسبیدن به آن کرد و پول هایش را روی صورتش موج زد ، زیرا آنها خوب زندگی نمی کردند و عملاً به هم اتاقی خود تکیه می کردند و او مجبور بود با آنچه را که او می خواست موافقت کند. او متواضع ایستاده بود و در حالی که ناخوشایند بود و با زبان خفیف خود در بند الاستیک خسته می شد ، از ضربدری خانوادگی پنجره بیرون نگاه می کرد ، اما او نمی خواست کل او را نه تنها خیلی ملایم شلاق بزند ، و در عوض او را به ارگاسم کلیتوری لعنت کرد.