بابا دیوانه ای؟ بلافاصله از ضربدریسکس دوش خارج می شوم ، من اینجا برهنه شنا می کنم ، و مدت مدیدی است که در حال چشیدن هستم؟
نامادری دائما در تلاش است تا دختر جوان را در موقعیتهای مختلف اغوا کند ، این از زمانی شروع شد که او او را از مدرسه بیرون آورد ، دختر بزرگ شد ، او بدون شورت از خواب بیدار شد و مردی نشسته است که انگشت خود را در گربه بغل می کند. بعداً ، وقتی او قبلاً به تمایل او به وسواس عادت کرده بود ، خواست که کرم برنزه خود را پهن کند ، اما ضربدریسکس در اینجا او را مجبور کرد که در مقابل او غرق شود. در پایان ، او اجازه زیادی داد و هنگامی که او کیر و ترس خود را سوزاند ، وارد حمام او شد.