تا ضربدری یاهو آخرین لحظه ، نامزدش در این باره فکر می کرد و وقتی که چرخید ، من یک منحرف بالغ دیدم
یک بازنشسته پشت سرش آمد و احمق فکر کرد که نامزد او است و به او اجازه می دهد سینه های خود را نگه دارد و یک حوله بکشید. وقتی دید دستانش بر روی سینه های برهنه پیچیده شده است ، وحشت زده شد و به شدت چرخید ، دایی او با ظاهری فریبنده به صورتش نگاه کرد ، بنابراین او را پذیرایی کرد ، و او چند روز برای ضربدری یاهو دیدن آنها در مدینه آمد.