یکی دیگر از شرم آور دخترش را هنگامی که او را با معشوقش سوزاند ، به سرقت برد ، کلیتوریس خود را برای مکاتبات دوست داشت و احمقانه ضربدری خانوادگی انتقام گرفت.
اشوک از کار بازگشت ، روی میز نه شام بود ، نه خود را چنگ زد ، با دلبر خود وارد اتاق شد ، قلاب را فشار داد و ضربدری خانوادگی با معشوق خود صحبت کرد. او خود را نه تنها از نظر اخلاقی تلخ ، بلکه از نظر جسمی نیز احساس کرد. من رفتم تا با یکی از دوستانم شکایت کنم ، و او همیشه در خواب پاره کردن این آبنبات چوبی به لبه بود و بعد از آن این لحظه ظاهر شد ، بنابراین او به او انتقام گرم پیشنهاد داد. او پسر را گرفت و به توافق رسید ، عشق او را گره زد و او را تحت یک آلت عجیب و غریب به صورت شخصی قرار داد و وقتی می فهمید که چه کاری انجام داده ، خیلی دیر شده است.