پتو را بالا داستانسکس ضربدری انداخت و شروع به بررسی بچه گربه در نزدیکی جوانتر کرد ، در حالی که او بی سر و صدا خواب بود
او همیشه در خانواده از قهرمان ما جوان تر بود و این واقعیت را گرفت که همه به او اعتماد داشتند و او با حیله گری از مردم استفاده می کرد. بنابراین او دائماً اذیت می شد ، سپس هنگام استحمام در حمام می افتاد و پستان با زبانش مانند اشک کشیدن ظاهر می شد. یک بار تصمیم گرفت انتقام بگیرد و هنگام خواب او را به او نزدیک کرد داستانسکس ضربدری ، او می خواست ناف خمیر دندان را پاره کند ، اما پتو را کشید و چیز دیگری را دید.