والریا نیمچنکو با فیلم ضربدری خارجی یک بیدمشک مودار روی سرش ، برای تعطیلات تابستانی در دهکده ، اغوا کننده یک نویسنده بزرگسال بود.
یک زن جوان ، والریا ، و مادرش تعطیلات تابستانی را در حومه شهر گذراندند و یک مرد بالغ از شهر روی درب آنها را کوبید و از وی پرسید که آیا می توانند قبل از پایان تابستان ، برای او اتاق بگذارند. او نویسنده است و برای یافتن آسیاب آرام به بیابان می آید و بعد از اینکه در چهره دختری که حدوداً 18 سال سن دارد الهام می یابد ، شروع به نوشتن می کند. یک رابطه صمیمی با زن در شب بوجود آمد و حسادت شیطانی مرتباً او را در طول روز اغوا می کرد فیلم ضربدری خارجی و در نتیجه او آنقدر او را تحت فشار قرار می داد که در شب قدرت کافی نداشت.