بیکسا در سکی ضربدری تاریخ اول الاغ را داد و با دهانی باز انتظار تمام روند مقاربت را از مرگ گرفت ، او صراحتا نقطه را پایین آورد
این خانم برای اولین روز با یک غریبه زیبا آماده می شد ، عصرانه با لباس جدیدی لباس می پوشید و میز را تنظیم می کرد ، اما متأسفانه مرد برای غذا گرسنه نبود ، او می خواست یک راحتی گرم دیگر بین پاهایش باشد. بنابراین ، پس از آنکه یک دسته گل سرخ به او رسید ، گوش او را پذیرفت و او را پس از سفره به اتاق خواب هدایت کرد ، جایی که لباس های خود را درآورد و بستر نرم را دراز کرد. وقتی مردم آقا را پرت کردند ، دختر از اندازه خود وحشت داشت ، نخ خیلی ضخیم آنقدر سخت بود که بتواند خودش را در دهان بگذارد ، چه رسد به بقیه آلت تناسلی. اما وقتی کشاورز مستقیماً به الاغ فرستاده شد و شروع به ترک خوردن کرد ، او ترسید و در پایان این نکته فاش کرد که همه سکی ضربدری چیز به راحتی شکست خورده است.