پدربزرگ از حمام بیرون آمد و نوه اش حوله ای را از ضربدری واقعی کمر بیرون کشید و مردانگی را در معرض دید خود قرار داد و گرسنه چشم انتظار زبان است
پدربزرگ با دمبل از حمام بیرون رفت و شروع به مشغول بدن سازی کرد ، نوه به او آویزان شده بود ، حوله ای از او جدا شد و وقتی موریل دید چروکیده و بین پاهای خود آویزان است خندید. وقتی مرد فهمید که با یک خروس برهنه جلوی زن جوان ایستاده است ، احساس خجالتی کرد و دختر ضربدری واقعی شروع به به دست گرفتن شینایا کرد ، و او شروع به آرامی خودارضایی کرد و او را روی لبهای او بوسه زد. سپس آپاندیس قوی تر شد و به اندازه بزرگ شد ، اما بلافاصله این کار را نکرد ، شورت را کشید و با پاهای خود بر روی مبل دراز کشید ، انگشتی روی انگشت صورتی رنگ بر روی پدربزرگ خود گذاشت و زبانش را گیر کرد ، و گویای این بود که می خواهد او را درون مهبل خود احساس کند.