او به عنوان یک غریبه هتلی که در برابر یک دیوار ایستاده بود ، وارد حمام شد و دیگر هیچ وقت کس ضربدری برای بیرون کشیدن آن نداشت
میهمان حمام وارد صابون شد ، جایی که آب سرد بیرون می رود و در آب جوش ، شستن شامپو با چشمانش کاملاً غیر واقعی بود و هیچ زمانی برای پوشاندن برهنگی وجود ندارد. وقتی درب باز شد ، شخص شگفت زده شد و بی رحمانه درون جوجه ای نیمه کور و برهنه شکسته شد ، شروع به لمس کردن جستجوی شیر برای شستن کف از چشمانش کرد و او را کس ضربدری به اتاق دوش آورد ، جایی که از وی قدردانی نکرد.