کوفته های مرطوب یک اشیانه چمن محکم از حیاط روی کف کاشی کاری را سوراخ می کند داستانسکس ضربدری
در حالی که والدینش مادر بزرگ خود را ترک کردند و دختر خود را در خانه به عنوان بزرگسالی رها کردند ، هنگامی که جوانی را از حیاط فراخواند ، او را که چندین سال از نفس یکنواخت نفس می کشید و او را به سمت حمام می بردند ، خود را داستانسکس ضربدری تشخیص داد که همسایگان نمی شنوند که چگونه فاک کنند. عشق از توالت شروع شد ، با شلوارش به زانوها ، و وسط آن را بر روی یک کف پوش ، روی کف کاشی قرار داده و من سوار بر اسب سوار شدم ، اما از بالای آن دوام نیاورد ، و شروع به احساس شخصیت ثانویه کرد. اما او یک مرد است و باید خودش نعلبکار باشد ، اما او را در بیدمشک بیدار کند.