مامان وقتی یک جوان 20 ساله به او گفت که امشب بخوابد ، تعجب کرد داستانسکس ضربدری و هنوز او را رها کرد.
در طول روز ، ناپدری او با سؤالات احمقانه زن را زحمت می داد و او با تمام توان پاسخ او را می داد. حوالی عصر ، همه در حال آماده شدن برای رختخواب بودند ، شوهرش به کار خود ادامه داد و مرد جوانی اتاق خواب خود را فشار داد. او از من خواست قبل از رسیدن پتی با او بخوابم ، داستانسکس ضربدری زیرا او تنها نمی تواند بخوابد. خانم به او اجازه داد ، و به همین دلیل مرتکب حماقت شد ، زیرا هر دو آنها نمی خوابیدند ، اما می خوابیدند.