او بعد از ضربدری سک دوش گیر افتاد ، حوله ای را از بدن برهنه جدا کرد ، یک آلت را در دست من گذاشت و مجبور به استمناء شد
سرباز پیر به خانه آمد و دید که چگونه بی اهمیت پیش آمد و حداقل در جائی به یک گروه کر تبدیل شد که می تواند به خاطر سینه فشرده شود. همه منتظر بودند که کارشان را ترک کند و بعد از دوش گرفتن آنها را ایمن نگه داشت. او او را در گوشه ای فشار ضربدری سک داد و با فشار مداوم شروع کرد ، وقتی دختر متوجه شد که عقب نمی افتد ، باید وصیت خود را عملی کند ، اگرچه صورتش نشان داد که او را دوست ندارد.