جوان قدیر یایشیا را از سینه گرفت ، پتو را بلند کرد و شورت های زبانش را فیلم داستانی ضربدری جدا کرد
آلیشا خواب خوبی داشت ، و در این زمان یک مرد همسایه به داخل او خزید و ابتدا از طریق یک پنجره به اتاق خواب خزید. او یک رویا داشت ، انگار سینه هایش را لمس می کرد و از آن خوشحال بود ، اما وقتی واقعاً احساس کرد که چگونه زبان کسی به دور کلیتوریس خود می ایستد ، هیجان را با ترس آمیخت. بعد از باز کردن چشم ساده و سریع ، همسایه و دوست خود را دید و فیلم داستانی ضربدری تصمیم گرفت وانمود کند که گویی خواب است ، چه اتفاقی می افتد که ارگاسم به او ضربه بخورد ، پس از آن سرگرم کننده شروع می شود.