حوله در حالی که او هنوز برهنه در مقابل لوله کش است ، از یک زن ضربدری باجناق ها می افتد
مهماندار خواستار تعویض سیلندر بنزین شد ، مدیر سرویس گاز وارد شد و شروع به تغییر آن کرد و در یک حوله ، بسته بندی شده ، جلوی او رفت. ناگهان جلوی او می افتد ، چشمانش بر پیشانی او می افتد و سینه هایش را می پوشاند ، اما او پول را با دست خود حمل می کند و او را روی زمین نمی اندازد. مجبور شدم برهنه او را فشار دهم ضربدری باجناق ها و دوباره دوباره مخفی کنم.